بشاراتى كه از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) درباره حضرت مهدى (عج) وارد شده ( قسمت دوم )

جدیث5- مهدى (عج) برگزيده خداست:

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (صلى الله عليه و آله)حضورش شرفياب شدم، ديدم فاطمه (سلام الله علیها) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر(صلى الله عليه و آله) سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟

عرض كرد: مى ترسم بعد از شما احترام ما از دست برود ؟

فرمود: عزيزم، مگر نمى دانى كه خداوند به اهل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد از ما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم،

جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است.

 شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى‌باشد،

جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است،

 در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته، مهدى(عج)  اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد....

 

كشف الغمه، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85، ابونعيم اصفهانى اين چهل حديث را با سلسله سند ذكر كرده، اهميت اين روايات در اين است كه اغلب آنها از راويان مشهور اهل تسنن نقل شده، مرحوم اربلى جهت اختصار سلسله سند آنها را حذف كرده است.