بشاراتى كه از پيامبر(صلى الله عليه و آله)درباره حضرت مهدى (عج) وارد شده (
بشاراتى كه از پيامبر(صلى الله عليه و آله)درباره حضرت مهدى (عج) وارد شده ( قسمت پنجم ) حديث16: ابر بر سر او سايه افكند: عبدالله بن عمر نقل كرد كه پيغمبر(صلى الله عليه و آله) فرمود : يخرج المهدى و على رأسه عمامة فيهما مناد ينادى هذا المهدى خليفة الله فاتبعوه . مهدى (عج) در حالى كه قطعه ابرى بر سر او سايه افكنده قيام مى نمايد، در آن وقت گوينده اى اعلام مى دارد كه اين مهدى(عج) خليفة الله است از وى پيروى كنيد. حديث17: بالاى سرحضرت مهدى (عج) فرشته اى است : عبدالله بن عمر مى گويد : پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: يخرج المهدى و على رأسه ملك ينادى هذا المهدى فاتبعوه . مهدى(عج) در حالى قيام مى كند كه فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گويد : مهدى اين است از وى پيروى نمائيد . حديث18: مژده پيامبر (صلى الله عليه و آله) به ظهور مهدى (عج): ابوسعيد خدرى از پيغمبر (صلى الله عليه و آله) نقل كرده كه فرمود : ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فيملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض يقسم المال صحاحاً فقال له رجل : و ما صحاحاً ؟ قال : السوية بين الناس . شما را مژده به ظهور مهدى (عج) مى دهم كه به هنگام اختلاف زياد و تزلزل مردم، قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضى خواهند بود و اموال را ميان مردم به طور مساوى قسمت كند. حديث19: نام آن حضرت : عبد الله بن عمر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت نموده كه فرمود: لا يقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى ، يواطى اسمه اسمى يملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً . پيش از قيامت مردى از اهل بيت من به سلطنت مى رسد كه همنام من باشد زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. حديث20:كنيه او: حذيفه از آن حضرت روايت كرده كه فرمود: لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لبعث الله فيه رجلا اسمه اسمى و خلقه خلقى يكنّى ابا عبدالله . اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردى را بر انگيزد كه نامش نام من وخويش چون خوى من و كنيه اش ابوعبدالله مى باشد . كشف الغمه، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85، ابونعيم اصفهانى اين چهل حديث را با سلسله سند ذكر كرده، اهميت اين روايات در اين است كه اغلب آنها از راويان مشهور اهل تسنن نقل شده، مرحوم اربلى جهت اختصار سلسله سند آنها را حذف كرده است.
نظرات شما عزیزان: